کد مطلب: ۳۶۵۶
تعداد بازدید: ۱۸۱۷
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۵
نگاهی بر زندگی امام حسن عسکری(ع)| ۲۲
یک ماه از این ماجرا گذشت، آن همسایه از دنیا رفت، ورثه‌اش خانه‌ی او را در معرض فروش قرار دادند، محمّد آن خانه را خرید و جزء خانه‌ی خود نمود، به برکت دعای امام، هم از همسایه مردم‌آزار نجات یافت و هم خانه‌اش وسیع شد.

نمونه‌هایی از گفتار و رفتار امام حسن عسکری(ع)| ۳

 

جوانمردی و کمک مالی امام حسن(ع) به مستضعفان

 
محمّدبن علیّ‌بن ابراهیم‌بن موسی‌بن جعفر(ع) می‌گوید: به تهیدستی و فقر مبتلا شده بودیم و زندگی را به سختی می‌گذراندیم، پدرم (علی‌بن ابراهیم) گفت نزد این مرد (امام حسن عسکری) برویم زیرا او به جوانمردی و بزرگواری توصیف می‌شود.
گفتم: آیا او (امام حسن) را می‌شناسی؟
پدرم گفت: «نه، نمی‌شناسم و هرگز او را ندیده‌ام.»
با هم به حضور آن حضرت حرکت کردیم، در مسیر راه پدرم گفت: «چقدر نیاز داریم که آن حضرت دستور پانصد درهم را برای ما بدهد، تا دویست درهم آن را صرف در پوشاک و دویست درهم دیگر را صرف بدهکاری کنیم و صدر درهمش را برای مخارج زندگی به مصرف رسانیم.»
من با خود گفتم: کاش سیصد درهم نیز به من بدهد، صد درهم آن را در پوشاک و صد درهمش را در خارج زندگی به مصرف برسانم و با صد درهم آن الاغی خریداری کنم تا به کوهستان (باختران و همدان و اطراف آن) بروم. وقتی که به در خانه‌ی امام حسن(ع) رسیدیم خدمتکار آن حضرت بیرون آمد و گفت: «علی‌بن ابراهیم و پسرش محمّد» وارد گردد.
ما به محضر آن حضرت شرفیاب شدیم و سلام کردیم و جواب سلام ما را داد و به پدرم فرمود: «ای علی! چرا تاکنون نزد ما نیامده‌ای؟»
پدرم در پاسخ گفت: «ای آقای من! خجالت می‌کشیم با این وضع به حضورتان بیایم.»
پس از ساعتی از محضر امام حسن(ع) مرخص شدیم، غلامش آمد و کیسه‌ی پولی به پدرم داد و گفت: «این کیسه حاوی پانصد درهم است، دویست درهم آن برای پوشاک، دویست درهم دیگر برای بدهکاری و صد درهمش برای مخارج زندگی شماست.» و کیسه‌ی دیگری به من داد و گفت: «این کیسه حاوی سیصد درهم است، صد درهمش برای پوشاک و صدر درهمش برای مخارج زندگی و با صد درهمش الاغی برای خود خریداری کن ولی به کوهستان (باختران و اطراف) نرو بلکه به سوراء برو.»
محمّدبن علی‌بن ابراهیم به سوراء رفت و در آنجا با زنی ازدواج کرد.
روایت‌کننده ‌گوید: اکنون علی‌بن ابراهیم (به‌خاطر آن کمکهای امام حسن) املاکی دارد که قیمت محصول آن معادل هزار درهم است، در عین حال پیرو «مذهب واقفی» است (یعنی معتقد است که امام کاظم(ع) همان امام قائم(ع) است و بعد از او امامی نیست.)
محمدبن علی‌بن ابراهیم می‌گوید: به او (علی‌بن ابراهیم) گفتم: «وای بر تو! مگر دلیلی روشنتر از این (درباره‌ی امامت امام حسن عسکری (ع)) می‌خواهی (که به آنچه در دلت گذشت آگاه بود و مطابق آرزوی قلبی تو به تو کمک کرد.)
علی‌بن ابراهیم در پاسخ گفت: «این کیشی است که به آن عادت کرده‌ایم.»[1]
این داستان هم بیانگر آگاهی امام حسن(ع) به نهانی‌ها است و هم نشانگر جوانمردی و بزرگواری آن حضرت است و هم حاکی از لطف او حتی به غیر شیعه‌ی دوازده امامی است و هم شیوه‌ی صله‌ی رحم را به ما می‌آموزد، زیرا علی‌بن ابراهیم نوه‌های امام کاظم(ع) بودند – تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.
 


درِ نیکی‌ها در بهشت
 


ابوهاشم جعفری می‌گوید: شنیدم امام حسن عسکری(ع) فرمود:
«اِنَّ فِی‌الْجَنَّةِ باباً یُقالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ لا یَدْخُلُهُ اِلاّ اَهْلَ‌الْمَعْرُوفِ:
همانا در بهشت دری وجود دارد که آن را درِ نیکی‌ها می‌گویند، کسی جز نیکوکاران از آن در وارد بهشت نمی‌شوند.»
من در ذهن خودم خدا را شکر کردم و از رنجهایی که در راه تأمین نیازهای مردم تحمل می‌کنم شاد شدم، در همین لحظه امام حسن(ع) به من رو کرد و فرمود: «آری بر کارهای نیکی که انجام می‌دهی ادامه بده، زیرا نیکوکاران در دنیا همان اهل معروف (که از در نیکوکاران وارد بهشت می‌شوند) می‌باشند، خداوند تو را از آنها قرار داده و مشمول رحمتش قرار دهد.»[2]
 


نجات از همسایه مردم آزار
 


جعفربن محمد قلانسی می‌گوید: برادرم به نام محمّد، همسایه دیواربه‌دیوار (از غیر شیعه) داشت که بسیار مردم‌آزار بود. محمّد برای امام حسن عسکری(ع) در ضمن نامه‌ای از او شکایت کرد و چنین نوشت: «این همسایه بسیار به من آزار می‌رساند و با کردار زشتش مرا رنج می‌دهد، از شما تقاضا دارم دعا کنی تا من از این مشکل نجات یابم.»
امام حسن(ع) در پاسخ او نوشت: «به زودی نجات می‌یابی و تو صاحب خانه‌ی او می‌شوی.»
یک ماه از این ماجرا گذشت، آن همسایه از دنیا رفت، ورثه‌اش خانه‌ی او را در معرض فروش قرار دادند، محمّد آن خانه را خرید و جزء خانه‌ی خود نمود، به برکت دعای امام، هم از همسایه مردم‌آزار نجات یافت و هم خانه‌اش وسیع شد.[3]
 


لطف امام حسن(ع) به بیمار پریشان
 


یکی از شیعیان به نام علی‌بن بشر بیمار شده بود و بر اثر سختی بیماری بستری شد و بسیار پریشان و نگران بود، دو نفر از شیعیان به عیادتش رفتند، بیمار در حالی که ناله می‌کرد به آنها گفت: از خدا بخواهید بیماری مرا (که در برابر گناه به من داده) پس بگیرد (و من نیز گناه نمی‌کنم)، نامه‌ای برای امام حسن(ع) نوشته‌ام، لطفاً آن را به آن حضرت برسانید.
عیادت‌کنندگان گفتند: آن نامه کجاست؟
بیمار جواب داد: زیر فرشی است که نماز روی آن می‌خوانم.
عیادت‌کنندگان آن نامه را برداشتند و آن را گشودند تا بخوانند، ناگاه دیدند پاسخ آن نامه از جانب امام حسن عسکری(ع) چنین داده شده است: «نامه‌ی تو را خواندیم و از درگاه خدا سلامتی و پس‌گرفتن لغزش تو را خواستیم، خداوند چهل و نُه سال دیگر به تو عمر خواهد داد، خدا را حمد و شکر کن....
«وَلا تَأْمَنْ اِنْ اَسَأْتَ اَنْ یُبْتَرَ عُمْرَکَ، فَاِنَّ اللهَ یَفْعَلُ مایُرِیدُ:
اگر گناه کردی، ایمن از آن نباش که عمرت کوتاه گردد زیرا خداوند آنچه را بخواهد انجام می‌دهد.»
عیادت‌کنندگان به بیمار بشارت دادند که امام حسن(ع) پاسخ تو را با خطّ خود داده است.
بیمار خوشحال شد و همان‌دم برخاست و اموالش را صدقه داد و پس از سه روز از طرف عثمان‌بن سعید عَمْری، نماینده‌ی امام حسن(ع) حواله‌ای به یکی از بازرگانان به دستش رسید و مطابق آن حواله، اموالی سه‌برابر آنچه را صدقه داده بود، نصیبش گردید و به زندگی خود با کمال سلامتی و شادی ادامه داد.[4]
نکته‌ی مورد توجّهی که در جواب نامه امام حسن(ع) ذکر شده این است که گناه موجب کوتاهی عمر می‌گردد، نباید حتی به عمری که انسان از راه غیب به آن اطمینان یافته مغرور گردد زیرا غرور و گناه موجب خشم خدا شده و اراده‌ی خدا را عوض می‌کند.
 


نصیحت امام حسن(ع) به شیعیان
 


امام حسن (ع) شیعیان را به رعایت اموری نصیحت کرد، این نصیحت همچون اعلامیّه‌ی جهانی و ماندگار از آن حضرت به همه‌ی شیعیان است که ما ترجمه آن را با ذکر سفارشهای آن حضرت تحت دوازده ماده در اینجا می‌آوریم:
«اُوصِیکُمْ بِتَقْوی‌اللهِ، وَالْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَالْاِجْتِهادِ لِلّهِ و...:
شما را وصیت و سفارش می‌کنم:
۱- به پرهیزکاری و پاک‌زیستی در دین.
۲- کوشش و تلاش برای خدا
۳- بازگرداندن امانت به صاحبش، خواه صاحبش نیک باشد یا بد.
۴- سجده‌های طولانی
۵- نیک‌رفتاری با همسایگان
اگر شما این کارهای نیک را انجام دادید، مردم می‌گویند: این شخص از شیعیان است و من خرسند می‌شوم.»
۶- «کُونُوا زَیْناً وَ لا تَکُونُو شَیْناً...:
زینت ما باشید، مایه‌ی ننگ ما نباشید.
۷- دوستی‌ها را به سوی ما جلب کنید، زشتیها را از ما دفع نمایید، چراکه هرگونه خوبی به ما نسبت دهند ما اهل آن هستیم، و هرگونه بدی به ما نسبت دهند ما از آن به‌دور هستیم. ما را در کتاب خدا (قرآن) حقّی است، و با پیامبر اکرم (ص) نسبتی و از جانب خدا طهارت و پاکی.
۸- جز ما هرکس ادّعای مقام امامت کند، دروغگو است.
«اَکْثِرُا ذِکْرَاللهِ وَ ذِکْرَالْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلَی‌النَّبِیَّ (ص)، فَاِنَّ لِلصَّلاةِ عَلی رَسُول‌اللهِ عَشْرَ حَسناتٍ:
۹- خدا را بسیار یاد کنید.
۱۰- همچنین بسیار در یاد مرگ باشید.
۱۱- بسیار قرآن را تلاوت کنید.
۱۲- و بسیار بر پیامبر (ص) صلوات بفرستید که صلوات بر رسول خدا (ص) دارای ده پاداش است.»
«اِحْفَظُوا ما وَصَّیْتُکُمْ بِهِ، وَ اَسْتَوْدِعُکُم ‌اللهُ وَ اَقْرَأُ عَلَیْکُمُ‌ السَّلام:
«سفارش‌های مرا به خاطر بسپارید، و در عمل رعایت کنید، شما را به خدا می‌سپارم و سلام بر شما.»[5]
خدایا! به برکت وجود امام حسن عسکری(ع) ما را از پیروان خالص آن حضرت قرار بده و از شیوه‌ی رفتاری و از بیانات سازنده‌اش بهره‌مند ساز. ‌آمین.
(پایان)
 


خودآزمایی
 


1- داستان احسان امام حسن عسگری(ع) به محمّدبن علیّ‌بن ابراهیم‌بن موسی‌بن جعفر(ع) و پدرش بیانگر چیست؟
2- چگونه برادر جعفربن محمد قلانسی از همسایه مردم‌آزار نجات پیدا کرد؟
3- امام حسن (ع) شیعیان را به رعایت چه اموری نصیحت کردند؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]- اصول کافی، ج ۱، ص ۵۰۶ و ۵۰۷.
[2]- مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۴۳۲.
[3]- کشف‌الغمّه، ج ۳، ص ۲۰۸.
[4]- الهدایة الکبری، ص ۳۴۱، مطابق نقل حیاة‌الامام‌العسکری، ص ۲۵۸.
[5]- تحف‌العقول (ترجمه شده) ص ۵۸۰ و ۵۸۱.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: